سید محمد جعفر تقوی سوق

من هستم

کسی که روزی ارزو داشت دنیا تغییر دهد ولی حالا در تغییر خودش ماند

۳ مطلب در فروردين ۱۳۸۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شعر صعود

ماعرم معری گفتم شاید دردی را تازه کند شاید..

منتظر نظرات شما هستم


اگر چه میان مکث و اندوه مرددم

ولی

قسم به هر چه می توان نامید که من به خاطر ذاتم

دلم خوشش آید  ز پله شوق ، نردبام بودن

و شاید بالی رنگی پر ز پرهای سبک

 اگر چه میان مکث و اندوه مرددم ولی 

اما..

صدای صبحگاهی گنجشک میان  درختان سبز لیمومان مرا دوباره ، من سبز می کند

صدای گاو شیرده

صدای آبی که رنگ ندارد هیچ

همه مرا  به پله بعدی نردبام  سبک کننده آدمی برد  آری

 اما چه سود

آنجا که ابرها دور وبر پله حلقه زده اند

آنجا ناگاه از دیدن کلاغ از دیدن سیاه باد رو زیاد

گستاخ می شود بازی گوش

از نردبام بودن بودن خود     من       می پرم به شوق اینکه

شاید بگیرم کلاغ را شاید شوم سوار باد را

 شاید

 ولی شکست باز

اسخوانهای نرم من

23/ 2/ 1385

  • محمد جعفر تقوی سوق
  • ۰
  • ۰

آدمها تغییر می کنند

اینکه انسانها تغییر می کنند اصلا چیز پیچیده ای نیست به نظر من آنچه دلیل اصلی تغییر در انسانها است به دست آوردن اطلاعات جدید در مورد یک پدیده و به نتیجه آن تغییر است همین.

پس اطلاعات وردی شما بسیار مهم است

البته  احتمالا این قاعده مثل خیلی از قوائد دیگر کلی نیست

  • محمد جعفر تقوی سوق
  • ۰
  • ۰
همیشه تا آدمی چیزی را از دست ندهد به درستی قدرش را نمی داند حالا حکایت ما شد باید برم بخوابم

شب بخیر

  • محمد جعفر تقوی سوق