سید محمد جعفر تقوی سوق

من هستم

کسی که روزی ارزو داشت دنیا تغییر دهد ولی حالا در تغییر خودش ماند

۱ مطلب در اسفند ۱۳۸۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
دلداده ام به یوزپلنگی که کشتمش

برگشتم عاشق ازسرجنگى که کشتمش

کابوس می شود و مرا دوره می کند

با پوکه های زرد فشنگی که کشتمش

می مردم از نگاهش و حالا چه زهره دار

نوک می زنم به چشم پلنگی که کشتمش

از پشت سر زدم و از آن روز غیرتم

جا مانده توی دره ی تنگی که کشتمش

برگشته ام چه سنگدل و باز می زنم

روغن به لوله های تفنگی که کشتمش

با این پلنگ مرده چه باید کند دلم

با صاحب دو چشم قشنگی که کشتمش

 

  • محمد جعفر تقوی سوق