سید محمد جعفر تقوی سوق

من هستم

کسی که روزی ارزو داشت دنیا تغییر دهد ولی حالا در تغییر خودش ماند

  • ۰
  • ۰

"وقتی روباه نصیحت می کند مواظب غازهای خود باشید"

   خیلی پیش از این در مطلع یکی از مقالات ابراهیم خواجه نوری این ضرب المثل انگلیسی را خوانده بودم . برای ما فارسی زبان ها خیلی تازگی نداشت چون این مضمون را در دریای پر گهر فارسی مکرر داشته ایم و برای ما زیره به کرمان و گز به اصفهان بود لکن نوع اسامی از زبان انگلیسی ها  - که پرونده ای سیاه  در ایران داشتند - برای من جالب بود.  فرصت خوبی پیش آمد تا پس از بیان  یکی از پرده های تاریخ ایران در باره ی روسها و آشناکردن  رهگذران  این صفحه  ی ویستاباد با فرصت طلبی  خرس شمال  گریزی به روباه پیر هم بزنیم .

     انگلیسی ها از دوران صفوی با برادران شرلی آمدند.  دردوران قاجار اما خوب ریش بلند فتحعلی شاه ما را اندازه گرفتند چراکه چنان سیاست خود را دامنه دادند تا بلوچستان و افغانستان را جدا کردند و در داخل ایران هم از هیچ توطئه ای دست بر نداشتند. در آن دوران  این مثل پا گرفته بود که: " کار کار انگلیسی هاست"  و این تا زمان ما هم هنوز کارکرد هایش باقی ست.اگر نگاهی  به تاریخ دویست ساله ی اخیر ایران انداخته باشید کمتر صفحه ای را می یابید که از نقش آفرینی  انگلیسی ها خالی باشد. کارنامه ی انگلیسی ها چنان سیاه است  که حتی رضاشاه هم _ با آنکه توسط انگلیسی ها روی کا ر آمده بود_ در اواخر کار  برآمدن هیتلر را فرصتی برای رهایی از یوغ انگلیس دانست ولی غافل بود که آن که آورد  اورا باز به موریس بردش.انگلیسی ها برای مناطق مسلمان نشین حیله ها سر هم کرده بودند. لورنس  چون گرگی در لباس میش  مصلحت اندیش  حجاز شد و آن سو تر در مصر مصلحت به دست انگلیس رقم زده می شد. به هنگام جنگ اول  به بهانه ی اتحاد عربی  شریف  حسین را بر عثمانیان شوراندند و پس از مدتی صعودیها را بر شریف عربستان غالب کردند. اولاد شریف البته در عراق و اردن سالها شرافت انگلیسی داشتند اما چون تاریخ مصرفشان تمام شد  آنچنان شدند. سر آخر هم دولت یهودی را در قلب این منطقه  نشاندند تا برای همیشه التهاب در این میان باشد و مباد که دوباره قدرتی بر خیزد.

     انگار شده ام مثل معلم های تاریخ ! لکن چه کنم که چونان  شریعتی در کتاب  کویر  از "ت " تاریخ می گریزیم اما برای همه ی درد های خود ناچاریم از آن کمک بگیریم.  به روزگار قاجاریان انگلیسیان سخت بر ما تنگ گرفته بودند اما از آن سوی با پشتیبانی  مقبولی که از روشنفکران می نمودند – غافل از آن که این حمایت در راستای منافعشان بود- ما را به شبهه ای انداخته بودند . در آنجا می خواستند تا از مسابقه ی خود با روس عقب نیفتند و بعد ها با روی کار آمدن کمونیست ها در شوروی  به سان دایه ای مهربان تر از مادر  کودتای سیاه را به راه انداختند.این همه در حالی بود که سر تا پا نفت جنوب را غارت می کردند و ما غافل.بعد ها هم امتیاز نفت جنوب را تمدید کردند .در این مدت عتیقه خر های  یهودی  تجارتی پر سود را از نفایس کتب و تحفه جات مردم فلک زده ی ما برای  موزه های انگلیس به راه انداختند تا آن نیمه رمق را هم از میراث تمدنی باختیم و اکنون انبوهی از کتب و میراث تمدنی ما زینت بخش کنجینه های آنان است.چیز دیگری که در این فاصله از دست ما رفت  اعتماد به نفس ما بود که تبدیل به رعب تاریخی شد و این عرصه را برای آنان در تمهید مقدمات جدایی پاسگاههای نفتی قطر ، بحرین  و امارات  فراهم نمودو شگفتا که صاحبان این پاسگاهها  اکنون بر ما ادعاکش شده اند!

      پس از شهریور 20  اما آمریکا کار خودش را کرده بود و انگلیس ناتوان پس از جنگ اکنون چون روباه شل  به دغل  وامانده ی امریکا را لفت و لیس می کرد . آمریکا ییان که در جنگ اول و دوم سیاست شان نابودی رقیب های اروپایی و کشاندن سرمایه های مالی و معنوی اروپا به آمریکا بودند  از اواسط جنگ  برای دست گیری از انگلیس آمدند  تا این رقیب قدیم را  طفیلی خود کنند  و اکنون چنین است. در ماجراهای  ملی شدن نفت انگلیس   سر آخر هم زهر خود را ریخت و با بهانه کردن کمونیست  ما جرا را به کودتای 28 مرداد کشاند و در کنسرسیوم شریک شد. و سالها  نفت ایران را غارت نمود. البته خدا می داند در این سالهای باقیمانده  تا انقلاب اسلامی چه سودها از قبل  تتمه ی رجال انگلوفیل ایرانی برد و کیف های انگلیسی چها که نکرد. و حتی در جریانات پیش از انقلاب اسلامی چه پولها گرفت  تا اخبار  علیه شاه بیان نکند و چه امتیازاتی که نگرفت( برای  درک این شرایط به خاطرات پرویز راجی آخرین سفیر شاه در لندن  مراجعه کنید.)  از این رو آنان هیچ گاه برای ما دل نسوزانده اندو هیچگاه تکیه گاه خوبی نبوده اند.

       بی مناسبت ندیدم  اکنون که آشفتگی در ایران پدید آمده  این خاطره ی تاریخی را بیان کنم تا به دوستانی که محو آیات  رسانه ی انگلیسی اند  بگویم  مواظب غاز های خود باشند .با این نوشتار، صاحب این قلم  در مقام قضاوت در این دعوای خانگی خودمان نیست و هیچ انسان شریفی   از بیان مسالمت آمیز حرف منطقی نخواهد رنجید.

در ایران بجز مهر رخشنده نیست        پلیدی اگر هست پاینده نیست

  • ۸۸/۱۰/۱۵
  • محمد جعفر تقوی سوق

نظرات (۲)

سلام . چطوری؟ ماکه نفهمیدیم چی شد . زیر دیپلم ....تا ما هم بفهمیم .. به هر حال هر کی تهران بوده و ادم با وجدانی هم باشه می تونه گه که bbc راست میگه یا وزارت رسانه ای احمدی نزاد (صدا و سیما). نگران نباش .. تموم میشه این قصه شب آخرش... متن قصه شب رو تو وبلاگم نوشتم ... نگران نباش.. تموم میشه این قصه شب.... .............. یا حسین
یا حسین
یا حسین
کاش می شد سبز نوشت: یا حسین
این آدرس درست وبلاگمه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی