
منتظر نظرات شما هستم
اگر چه میان مکث و اندوه مرددم
ولی
قسم به هر چه می توان نامید که من به خاطر ذاتم
دلم خوشش آید ز پله شوق ، نردبام بودن
و شاید بالی رنگی پر ز پرهای سبک
اگر چه میان مکث و اندوه مرددم ولی
اما..
صدای صبحگاهی گنجشک میان درختان سبز لیمومان مرا دوباره ، من سبز می کند
صدای گاو شیرده
صدای آبی که رنگ ندارد هیچ
همه مرا به پله بعدی نردبام سبک کننده آدمی برد آری
اما چه سود
آنجا که ابرها دور وبر پله حلقه زده اند
آنجا ناگاه از دیدن کلاغ از دیدن سیاه باد رو زیاد
گستاخ می شود بازی گوش
از نردبام بودن بودن خود من می پرم به شوق اینکه
شاید بگیرم کلاغ را شاید شوم سوار باد را
شاید
ولی شکست باز
اسخوانهای نرم من
23/ 2/ 1385
اینکه انسانها تغییر می کنند اصلا چیز پیچیده ای نیست به نظر من آنچه دلیل اصلی تغییر در انسانها است به دست آوردن اطلاعات جدید در مورد یک پدیده و به نتیجه آن تغییر است همین.
پس اطلاعات وردی شما بسیار مهم است
البته احتمالا این قاعده مثل خیلی از قوائد دیگر کلی نیست
شب بخیر
قلب زمین گرم است
این بار
شوق شکفتن دارد
انگاراز نو دمیدنهای پنهان،
از نو دویدنهای خون
در پنجههای نازک و ترد درختان،
گویی هوایی تازه میخیزد
از این باغ!گویی دگر بار
زیر نگاههای حسود اسب توفان،
- بیاعتنا
به زوزههای گرگ خونخوار زمستان -
دارد به آرامی
بهاری
نقش میبندد
در این باغ!برزین آذرمهر
الان مشهدم واین عیدی آقا امام رضا (ع) بود که قبل از عید به من داد.
مفلسانیم و هوای می و وطرب داریم. آه اگر خرقه پشمین به گرو نستان
برویم سراغ اصل قضیه 22 بهمن
روزی است ....
خودتان می دانید.
اما اصل حرف این که تازگی به نتایج ساده رسیدم اینکه هر نظامی برای حفظ خود نیاز به مخالف دارد ولی نه هر مخالفی ، مخالف باعث پدیدار شدن نقاط ضعف می شود . وباید نقاط ضعفی که مخالف با هزار زحمت پیدا می کند را برطرف کرد تا نظام قوی وقوی تر شود واگر برطرف نشود در سراشیبی قرار می گیرد . عجله دارم باید برم بقیه اش باشد برای بعد خواستم از محمد مطهری بنویسم فعلا خدا حافظ
«خدا روستا را.../ و بشر شهر را.../ ولى شاعران/ آرمانشهر را آفریدند/ که در خواب هم آن را ندیدند»
قیصر امینپور